کتاب دوزبانه مزرعه حیوانات
نویسنده : جورج اورول
ناشر : انتشارات گویش نو
مترجم : آزاده دادفر -
- تاریخ نشر :1398/09/26
- شابک :9786006382449
- حجم فایل :0.9 مگابایت
- نوبت چاپ :چهارم
- زبان :فارسی,انگلیسی,
- تعداد صفحات :195
دریافت به صورت امانت
این محتوا را برای مدت 30 روز به امانت بگیرید.
این محتوا توسط گویش نو بارگذاری شده است
شما می توانید با دانلود اپ فرادانایی در هر زمان و مکانی به آسانی این محتوا و هزاران محتوا دیگر را مطالعه نمایید.
- 64212 کلمه
- زمان تقریبی مطالعه
- 0 نفر پسندیدند
- 14 نفر بازدید کردند
درباره محتوا کتاب دوزبانه مزرعه حیوانات
فراگیری زبان یک مهارت است و همچون دیگر مهارتها در اثر تکرار، در محیط مناسب انجام میگیرد. گذشتگان یادگیری زبان دوم را از طریق حافظهسپاری بدون دریافت مفاهیم کاربردی کلمات و جملات و به دور از زبان مادری، امکانپذیر میدانستند که با تجربه به اثبات رسیده است، زبان دوم در کنار زبان مادری، از طریق همارزش و هماهنگ شدن کلمات و جملات، دریافت مفاهیم بهتر انجام شده و در زمان کمتری فراگرفته میشود. نوشتهها و جملات مقابلهای و دو زبانه، به نوعی به کارگیری زبان جدید در مقابل زبان مادری است که به علاقهمند در جهت یادگیری مفاهیم جدید کمک شایانی مینماید. خلاصه ی داستان: مزرعه سالی موفقیتآمیز را پشتسر گذاشته بود، اما هنوز مشکل کمبود پول و بودجه وجود داشت. در آنجا کوپه ای از آجر،شن و سیم و مفتول برای ساخت مدرسه خریداری شده بود و همچنین ذخیرهکردن پول برای شروع کار آسیاببادی لازم بود. روغن چراغنفتی و شیرینی و شکر تنها روی میز ناپلئون قرار داشتند(او آنها را برای دیگر خوکها بهدلیل آنکه آنها را چاق میکند، قدغن کرده بود)، و بهجای آن به آنها، ابزار، چنگال،زه، زغال، مفتول، آهن قراضه و بیسکویت سگ میداد. ریشه یونجهها و قسمتی از محصول سیبزمینی فروخته شده بودند و قرارداد فروش تخممرغ به ششصد عدد در هفته افزایش پیدا کرده بود، بنابراین در آن سالها مرغها به اندازة کافی تخمگذاری میکردند تا تعدادشان متعادل باقی بماند. سهمیهها تا ماه دسامبر کاهش پیدا کرد و در ماه فوریه این مقدار خیلی بیشتر کم شد و حتی روشن بودن فانوسها در اصطبل برای ذخیرة نفت ممنوع اعلام شد. اما خوکها راحت به نظر میآمدند و هر روز به وزنشان اضافه میشد. در یک عصر اواخر فوریه بویی مطبوع و گرم و اشتهاآور و شیرین که تا به حال به مشام حیوانات نرسیده بود، در حیاط از اتاق شرابسازی که از زمان جونز بیاستفاده مانده بود، به مشامشان رسید.
آزاده دادفر Azadeh Dadfar
- 0 دنبال کننده
- دنبال کنید